۱۱ مرداد ۱۳۸۸

خطر بیخ گوش ماست ... جدی بگیرید آقایان !


درباره آنفلونزای خوکی - تاریخچه بیماری و راههای مقابله با آن و کلی مطالب دیگر - نمی نویسم ، در صورت نیاز - که حتما نیاز هست - به اینجا سر بزنید . صحبت بر سر این مطلب است که با توجه به وضعیت کشور ایران و قرار گرفتن در بین مناطق پر خطر- مخصوصا از طرف غرب و کشور عراق - چه تدابیری از سوی وزارت بهداشت ایران برای مقابله با بیماری آنفلونزای خوکی در نظر گرفته شده است؟ استانهای محروم کشور از این لحاظ - خطر بیماری - در معرض خطر جدی تری قرار دارند، نبود امکانات اولیه بهداشتی و بیمارستانی و فاصله بسیار زیاد مناطق دور افتاده با مراکز بهداشتی تنها بخشی از مشکلات این مناطق در مواجهه با بیماری های فراگیر از این دست می باشد . در بسیاری از مناطق محروم کشور امکانات اولیه بهداشت فردی مانند صابون دستشویی از جمله نیازهای اولیه محسوب نمی شود. روابط بسیار نزدیک و عاطفی در این مناطق باعث می شود تا وجود یک بیمار بتواند منطقه ای را آلوده کند . با این احوال سوال را باز تکرار می کنم که وزارت بهداشت برای مقابله با این بیماری در کل کشور و مخصوصا مناطق پر خطر و مناطق محروم چه اقداماتی انجام داده است ؟ آیا در این شرایط حاد نیازی به سفر به مناطق خطرناک مانند کشور عراق برای زیارت وجود دارد ؟ آیا نمی توان این مستحب مذهبی را برای این برهه خاص تعطیل کرده و از رفتن مردم به این مناطق جلوگیری کرد ؟
این بار بیماری ایدز نیست که از توضیح درباره آن شرم داشته باشید و از راه های خاص هم انتقال پیدا نمی کند که نتوان در فردای شروع مدارس و اول ماه مهر در مدارس از خطر آن گفت و راههای انتقال آن ، هر چند مدتی دعوا بر سر نام این بیماری بود که توهین آمیز تلقی شد !
خطر بیخ گوش ماست ... جدی بگیرید .

۷ نظر:

صمد گفت...

خوب چه کنیم...
حتما در قفس باید زندگی کنیم!!!
نه؟!!!

فیدوس گفت...

در قفس که هستیم صمد آقا... نیستیم ؟

آریا گفت...

آقا رضا!
تو قفس هم میتونی آزاد باشی
بستگی به خودت داره!آخه میدونی بعضی آدما ترجیح میدن تو قفس باشن و هی گله کنن و داد و بیداد که چرا ما تو قفسیم؟!ولی هیچ تلاشی برای آزادی نمیکنن!!!
(منظورم شما نبودیا، خودمو گفتم!)

پویان گفت...

فقط آقایوووووووووووووون مواظب باشن!!!
یادتون رفته که آقایون بی خانوما منقرض می شن.....................
....................
................
..............
...........
........
......
....
..
.
....
.....
..............................
.................
...............................
..........
...........................................
.................
...........
.............
.....................
.........................
............................
..................................
....................................
.................................
...........................
.......................
..................
.............
........
....
..

...

ناشناس گفت...

اینم واسه اینکه کامنت وبلاگت بره باااااااااااالااااااااااااااااااااااااا.

من گفت...

فعلا بای آقای استاد.
باشین گرچه بودن کافی نیست!!!!

آشنایی غریب گفت...

دلم واسه روزای یکشنبه ساعت دوم،معلم همیشه دیوانه،برای صدای داد و بیداد بچه ها برای بحث های بی نتیجه واسه خنده های!!!خنده هایی که تنها ظاهرشونو می دیدم،واسه شکلاتایی که نخوردم،واسه بغضای پوسیده،واسه خودم،واسه....
....
...
..
.واسه همشون تنگه.