۹ شهریور ۱۳۸۹

فردا شب : لباس شخصی ها مانع ادای نماز صبح مهدی کروبی در منزل شخصی وی شدند

اگر در چند روز آینده در سایت های خبری خواندید که : " لباس شخصی ها مانع برگزاری نماز صبح مهدی کروبی در منزل شخصی وی شدند " اصلن تعجب نکنید . و حالا متن کامل خبر :
سحرگاه دیشب حدود پنجاه تن از لباس شخصی ها با حضور در پذیرائی منزل مهدی کروبی و برداشتن جانماز وی مانع خواندن نماز صبح او شدند . حسین کروبی فرزند مهدی کروبی که در زمان هجوم لباس شخصی ها به منزل پدرش در خواب بود ، به خبرنگار ما گفت که پدرش حوالی ساعت چهار صبح برای خواندن دعا و نماز صبح بیدار شده بود و بعد از دست نماز مشغول خواندن دعا شد که جمعی از افراد خودسر به منزل او هجوم آورده و مهر و جانماز او را برداشتند و مانع ادای نماز صبح وی شدند . یکی از همسایه ها که با صدای داد و فریاد لباس شخصی ها و افراد منزل کروبی بیدار شده بود نیز گفت که افراد مهاجم شعار می دادند کروبی حیا کن جانمازو رها کن ، این همسایه در حالی که خمیازه می کشید ادعا کرد که با پادر میانی وی جانماز مهدی کروبی به او برگردانده شد تا بتواند نماز صبحش را بخواند . به گزارش شاهدان عینی مهدی کروبی مجبور شد نماز صبح خود را دقایقی بعد از طلوع آفتاب و بصورت قضا بخواند .
در همین رابطه بخوانید : لباس شخصی ها با حضور در جلو خانه مهدی کروبی مانع حضور وی در مراسم احیا(شب قدر) شدند .
پی نوشت : حالا ما یه شوخی کردیم ، انگار قضیه جدی شده ! اینجا را ببینید

برای 31og روز جهانی وبلاگ

سی و یکم اگوست (نهم شهریور) بی هیچ مناسبتی روز وبلاگ نویسان است . هیچ مناسبتی یعنی اینکه در این روز هیچ اتفاق خاصی برای هیچ وبلاگ نویسی در دنیا نیفتاد . تا قبل از سال 2005 وبلاگ نویسان روزی در تقویم جهانی نداشتند و برای همین عقلا قبیله وبلاگ نویسی از راه دور و بصورت مجازی در دنیای مجازی نت دور هم جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که آنها چرا در تقویم جهانی جایی نداشته باشند و شور و مشورت و چت (گفتگو) ساعت ها ادامه داشت تا دست آخر به این نتیجه رسیدند که 310g (سی و یکم آگوست ) را به عنوان روز جهانی وبلاگ معرفی کنند . برای یافتن دلیل انتخاب این روز می توانید خوب به این تاریخ خیره شوید (31og) . امیدوارم متوجه شده باشید و اگر هم نشدید می توانید به اینجا مراجعه کنید .
و اما همان بزرگان و ریش سپیدان قبیله ، وبلاگ نویسان را موظف کردند که برای پاسداشت این روز و در چنین روزی ضمن برگزاری مراسم جشن و سرور و پایکوبی - تا پاسی از شب - پنج وبلاگ را در یک پست به خوانندگان خود معرفی کنند . و لکن فیدوس هم به احترام ریش سپیدان قبیله وبلاگ نویس موظف به انجام اینکار است و چشمش کور و دندش نرم .
و لکن معرفی :
1- نون اضافه و القلم : تقریبن هم سن و سال فیدوس خودمان است ، یک وبلاگ تخصصی در کارتن (کاریکاتور) . البته اوائل مقداری نوشته جات هم چاشنی کارتن ها می شد و گاه و بیگاه نویسنده وبلاگ (دوست عزیزم احسان گنجی) بدون درج کارتن پیرامون مسائل مختلف هم می نوشت ، اما مدتی است که این وبلاگ تبدیل به یک وبلاگ تخصصی شده . در ضمن وبلاگ نون اضافه ف ی لتر شده و نویسنده قصد دارد که همین روزها به خانه جدید نقل مکان کند .
2- انفرادی : انفرادی هم از نظر سن و سال چیزی از فیدوس کم ندارد . قلم (کیبرد) نویسنده انفرادی نه که بی نظیر باشد اما خوب است و دلنشین می نویسد مخصوصن وقتی عصبی باشد و ناراحت . انفرادی برای مدتی به محاق رفت که خوشبختانه چند روزی است دوباره شروع بکار کرده آنهم با شعری ناب . در ضمن عبد جنتی (نویسنده انفرادی و دوست خوب من ) گاه گاهی شعر می گوید .
3- از سالهای سیاه : به بایگانی از سالهای سیاه نگاه نکنید ، عمر وبلاگ نویسی نویسنده این وبلاگ بیشتر از بایگانی این وبلاگ است ، البته در خانه هایی دیگر که بدلایلی معلوم قفل شده و یا ویران شدند ! از سالهای سیاه وبلاگی سیاسی است هر چند که طاهر اکوانیان (نویسنده وبلاگ ) هم شاعر است با دغدغه سیاست .
4- جیرجیرک گمشده : پی نوشت های این وبلاگ را دوست دارم ، وبلاگ مینیمال نیست اما سعی می کند کوتاه بنویسد و مختصر . باران (نویسنده وبلاگ) قبلن هم در خانه ای دیگر می نوشت و بدلایلی نامعلوم آن خانه ها را ویران کرده و فعلن ساکن اینجاست .
5- اجتماعیات : دارا کریمی نژاد (نویسنده وبلاگ) قبلن و در وبلاگ سابق خود خیلی با تکلف می نوشت و بسیار هم طویل ، اما از زمان کوچ به بلاگر دات کام بهتر می نویسد و کوتاه تر و البته کمی هم خودمانی تر .
پی نوشت : بقول شناسنامه ام من هم در چنین روزی بدنیا آمدم ، راست و دروغ ش هم پای ثبت احوال .



۸ شهریور ۱۳۸۹

تک گویی های واژن / دانلود متن فارسی نمایشنامه

ایوانسلر نویسنده آمریکایی از زنان گوناگون خواست تا از واژنِ خودشان حرف بزنند ، کنجکاو اینکه آنان درباره واژن خودشان چه فکر می کنند و بخصوص چه فکر نمی کنند . حاصل این گفتگو متن نمایشنامه " تک گویی های وازن " است که بعدها بصورت کتاب منتشر شد. نمایشنامه " تک گویی های واژن " بارها و در شهر ها و کشورهای مختلف اجرا شد و هنرمندان مطرحی چون مریل استریپ ، کیت وینسنت و سوزان سار اندون روی آن کار کردند .کوشیار پارسی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده که می توانید فایل پی دی اف ان را در 22 صفحه از اینجا دانلود کنید .
شرح عکس : صحنه ای از یکی از اجراهای نمایشنامه " تک گویی های واژن " که بدون اجازه دو تکه اش کردم .
بیشتر بخوانید : مصاحبه با ایو انسلر

۶ شهریور ۱۳۸۹

۵ شهریور ۱۳۸۹

دنبال بهانه می گردد ، سوال فلسفی می پرسد ...نیم وجبی

چشم هایش از خواب پر است نصف شبی و بین خواب و بیداری می پرسد بابایی ما چرا درست شدیم ؟ من هم در راه رفتن به مستراح می گویم بر می گردم جواب می دهم . قهر می کند و داد می زند که من هم می روم کامپیوترو روشن می کنم . دنبال بهانه است فسقلی سوال فلسفی می پرسد ! ساعت نزدیک به سه نصف شب است ، پای کامپیوتر چرت می زند ، سوال را فراموش کرده اما قصد ترک کردن کامپیوتر را هم ندارد .

۲ شهریور ۱۳۸۹

به خاطر همان چند صفحه اول رمان "همسایه ها"

"... گفت
- دس بذا ببين
قلبم مي زد. بيخ گلويم خشك شده بود. دستم مي لرزيد. انگار كه رعشه گرفته بودم. دستم را كه كشيدم رو جاي تسمه، يكهو تنم داغ شد. دستم راپس كشيدم.

بلورخانم گفت

- نترس، درد نميكنه

و دامنش را كشيد بالاتر و باز گفت

- اينجا رو نيگا كن... امان آقا اصلاً رحم نداره.

باز دست كشيدم. دستش را گذاشت رو دستم و فشار داد. زانوهام مي لرزيد. آب دهانم غليظ شد. دستم را كشيد بالاتر. پوستش چه صاف بود. عينهوسنگ مرمر، سفت و صاف. رانهاش به هم چسبيده بود. انگار تنكه پاش نبود...
"
چند ماه طول کشید تا توانستم از چند صفحه اول رمان همسایه ها دل بکنم و بروم سراغ بقیه داستان ، سال سوم راهنمایی بودم و هر بار که باز بر می گشتم به ابتدای کتاب ، قلبم تند تند می زد ، بیخ گلوی من هم خشک می شد ، درست مانند قلب خالد و بیخ گلوی او وقتی که داشت دست می کشید جای تسمه امان آقا روی ران سفت و صاف بلور خانم .
حالا هم که دیگر چهارده ساله نیستم و سی و هفت هشت ساله شدم و باز بر می گردم به سراغ همسایه ها ، باید اعتراف کنم که باز هم قلبم کمی تند می زند و گلویم هم کمی خشک می شود ، اگر چه نه مانند ان زمان که بی شک دیگر تکرار نمی شود . شاهکاری است نقطه شروع این رمان ... یادت بخیر احمد محمود
دانلود رمان همسایه ها
پی نوشت : باز نشر رمان همسایه ها شاید بخاطر شاهکار احمد محمود در نقطه شروع داستان فعلن ممنوع است و دانلود نسخه پی دی اف آن را برای همین در این پست آوردم .

۳۰ مرداد ۱۳۸۹

درباره "در ستایش نامادری"

"در ستایش نامادری" اثری متفاوت است از ماریو وارگاس یوسا رمان نویس معاصر اهل کشور پرو که بوسیله کوشیار پارسی به فارسی برگردانده شد . "در ستایش نامادری" را می توان داستانی اروتیک دانست ، البته این تنها وجه تمایز این داستان از دیگر داستان های یوسا نیست . مرز میان تخیل و واقعیت با آوردن تابلوهایی از چند نقاش معروف جهان برداشته می شود و قهرمانان داستان به نوبت و گاه و بی گاه پای در یکی از این تابلوها می گذارند و خواننده را با خود به دنیای شاهکارهای نقاشی می برند . زبان صریح و بدون سانسور در بیان احساسات و لذات جنسی بهمراه عشقی ممنوعه - پسر به نامادری - نشان از جسارت یوسا در این اثر 43 صفحه ای دارد . نکته دیگر وجود طنزی آشکار است که همراه با زبان اروتیک و ورود تخیلی به دنیای تابلوها تا به آخر داستان وجود دارد و البته نقطه اوج آن را می توان در بخش میانی داستان و صحنه حمام و بیشتر دستشویی رفتن دون ریگوبرتو دانست ( چنان نیایش گونه و آیینی از دفع مدفوع سخن می گوید که دهان خواننده از تعجب باز می ماند ).
داستان "درستایش نامادری" نوشته ماریو وارگاس یوسا و برگردان کوشیار پارسی را می توانید از اینجا دانلود کنید .
لینک های کمکی : لینک اول (از سایت دوات و با تشکر از سایت دوات و رضا قاسمی) ، لینک دوم
و ممنون از طاهر بابت معرفی داستان
تابلو "ونوس با کوپیدو و ارگ نواز" اثر تیسین وچلیو (1548) ، یکی از شش تابلویی که در داستان استفاده شده .(لینک بجای تصویر)!
پی نوشت : در صورت امکان داستان را دوبار بخوانید
- میوه ممنوعه (اروتیسم و پورنوگرافی ) / اکبر ترشی زاد

لیبرال ها هم اهل ایستادن هستند

...وقتی سه ماه در سلول انفرادی 240 بود، حاج علی میگفت:"دوست بی غیرت تو فقط می رقصد".سخن او را باور نکردم،تا بعدها که دربند عمومی یکدیگر را دیدیم،مدعای او را تایید کرد. پرسیدم:مگر رقص هم بلدهستی؟ گفت:خیلی خوب.گفتم: کجا می رقصی؟ گفت در جشن های خانوادگی. در سلول انفرادی هم خوب می رقصید. گفتم:کمی خود را تکان بده تا ببینم چه می کنی؟گفت: جلوی شمس وباقی و لطیف صفری رویم نمی شود. یک وقت که آنها نبودند،کمی رقصید و مهارتی از خودنشان داد...
...بسیار شوخ طبع است.ماهها برای تو داستان از روستای خودتعریف می کند و سراپای مخاطب را از خنده به حرکت در می آورد. حبس کشیدن در کناراو،عین مسافرت های خوشی است که هیچ گاه فراموش نمی شود. قدرت شگرفی در به تصورکشیدن گذشته ها دارد. اگر فهم من از سخنان او درست باشد،بچه های روستایش،برادران وخواهران او هستند. این را که می گفت،خنده و تعجب آدمی را فرا می گرفت. می پرسیدم:شوخی می کنی؟ با لهجه ی شیرین کرمانی می گفت:"آ والله"...
...احمد زیدآبادی مبارزی شجاع با روحی لطیف است.لیبرال است و آنان همیشه دچار این خطا بودند و هستندکه لیبرال اهل ایستادن و حبس کشیدن نیست.او با ایستادن خود،بطلان تصور آنان رانشان داد...

- بریده هایی از یادداشت اکبر گنجی برای احمد زید آبادی / منبع : فیس بوک اکبر گنجی
پی نوشت : عنوان مطلب در فیس بوک اکبر گنجی "لیبرال شوخ طبع مومن " بود
"مسیحِ شکنجه خانه - به احمد زیدآبادی"
به دیوار بپاشید
این خونِ من است
چنین گفت عیسا
زیرِ شکنجه
"علیرضا روشن"

۲۹ مرداد ۱۳۸۹

محارب ، شیوا نظرآهاری و کاری که از دست ما بر می آید

محارب : "حقیتاً غیر از این نیست کسانی که با خدا و پیامبر او به جنگ و محاربه برمی‌خیزند و می‌کوشند که در روی زمین فساد ایجاد نموده، از جامعه و بندگان خدا سلب امنیت و آرامش کنند، جزای آنان کشتن یا به دار آویختن یا بریدن دست و پایشان و یا تبعید است و این مجازات‌ها نشان رسوایی و مهر ذلت و خواری بر پیشانی آنان در دنیا است و در آخرت نیز عذاب بزرگی در انتظارشان می‌باشد" آیه 33 سوره مائده
" محارب کسی است که سلاح خود را آخته وآماده سازد وبه ترساندن مردم وسلب امنیت و ایجاد فساد در جامعه اقدام نماید خواه در صحرا باشد، یا در دریا، و یا درشهرها باشد یا در جاده‌ها، شب باشد یا روز، زن باشد یا مرد، در همه حالات محارب نامیده می‌شود و احکام محاربه با خدا در مورد او اجرا می‌گردد." تحریر الوسیله نوشته آیت الله خمینی
- ماده 183 ، 186 ، 187 ، 188 ، 190 ، 191 ، 498 ، 499 قانون مجازات اسلامی ، مربوط به جرم محاربه می باشد . که در همه آنها به نوعی استفاده از اسلحه - سرد یا گرم - شرط تشخیص محارب است . ویکی پدیا
شیوا نظرآهاری : 26 ساله ، فعال حقوق بشر و حقوق کودکان کار ، روزنامه نگار و وبلاگ نویس تا کنون چندبار دستگیر و محاکمه شده و در حال حاضر هم با احتمال اتهام سنگین محاربه در زندان بسر می برد . ویکی پدیا
شرمنده شیوا نظرآهاری هستیم و تنها کاری که از دست ما بر می آید : از آنجایی که شیوا نظرآهاری نه به استفاده از اسلحه اعتقاد دارد - بر اساس نوشته ها و زمینه فعالیت او - و نه تاکنون دست به اسلحه برده و بر اساس کتاب ، فقه و قانون ، اتهام محاربه در مورد او صادق نیست ، به اینجا رفته و نامه اعتراض به حکم شیوا نظرآهاری را خطاب به ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران امضاء می کنیم .


واکاوی علل شکست دولت مصدق و پیروزی کودتا در دومین نشست خانگی

بهانه خوب سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 باعث شد تا دور هم جمع شویم و گپی و ... خوب بود . دور زدیم تاریخ را از کودتای 28 مرداد 32 تا خرداد 88 ، رفتیم تا مشروطه و برگشتیم به انقلاب 57 . نه مصدق برای کسی قدیس بود و نه کاشانی بدمن داستان . حزب توده هم نقد شد اما نه با توپ و تشر . ختم به خیر شد خلاصه شب پنجاه و هفتمین سال کودتای 28 مرداد . تجربه خوبی است این نشست های خانگی و البته تعداد هم کم نبود .
پی نوشت : چه مقدار زمان لازم است در این سرزمین عجایب تا همگان به علل واقعی رویدادهای مهم و تعیین کننده سیاسی برسند . 57 سال از کودتا گذشت و هنوز تا دلتان بخواهد سوال بی جواب وجود دارد . 32 سال از انقلاب 57 گذشته و هنوز هیچ کس نمی تواند به درستی جواب خیل سوالات نسل حاضر را بدهد که چرا آنچنان شد که شد!و دیگر رویدادها به همچنین ...
پی نوشت دو : آخرین مصاحبه حسین مکی (از منتقدین دکتر مصدق) در شماره 28 مرداد 1377 روزنامه توقیف شده توس و همچنین بخشی از نوشته تهماسب طالبی در ویژه نامه دکتر مصدق در مجله توقیف شده ایران فردا (شماره اردیبهشت 78) که از دو زاویه به روایت تاریخی ارتباط و البته علل جدائی دکتر مصدق و کاشانی می پردازد را از وبلاگ " مصائب آنا " بخوانید .
با تشکر ویژه از نویسنده وبلاگ مصائب آنا

۲۸ مرداد ۱۳۸۹

امروز 28 مرداد 1389

امروز 28 مرداد 1389 ، کودتا 57 ساله شد ، فاجعه سینما رکس 32 ساله ، مسعود بهنود 64 ساله و آرمان امیری ... پسر چند ساله شدی ، تو نمایه مجمع دیوانگان که چیزی ننوشته؟
پیش از پیشنهاد : چه فراموشکاری هستم من ، شدم عین تاریخ و حافظه ملی ! شعبون یادم رفته بود ، شعبون جعفری که 4 سال پیش مرد و آن هم چه روزی ! چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد ...
پیشنهاد به بهنود و آرمان : جهت راحتی کار ملت برای ارسال تبریک ، روز تولد خود را یک روز به عقب یا جلو - فرقی نمی کند - بکشید . با تشکر

۲۵ مرداد ۱۳۸۹

این پسر دوست داشتنی

اعتماد سازی به روش اوباما ( بقیه عکسهای تعطیلات اوباما و خانواده اش در سواحل پاکسازی شده خلیج مکزیک )
پی نوشت : امیدوارم عنوان این پست ( این پسر دوست داشتنی ) طبق قوانین جمهوری اسلامی مصداق جرم نباشد .

یک بام و دو هوای دولت کریمه در مواجهه با زبان روزه کارمند و کشاورز

برای کاری که اگر بشود حلوا و اگر نشود لکن فرنی ! ارباب رجوع شدم در سازمان ( نه منافقین و نه مجاهدین ) آموزش و پرورش استان . به میمنت ماه مبارک و حالی که دولت کریمه به کارمندان روزه دار و البت زحمتکش مرحمت کرده بود تا لنگ ظهرخبری از کارمندان روزه دار نبود . تشریف که آوردند یکی یکی ، چنان ناز و ادا و عشوه ای در هر کدام می دیدی که صد رحمت به غمزه و ناز و ادای بعضی ها . خلاصه کلام کلی دوندگی و برو بالا و بیا پایین ... ما که نامه را گرفتیم برای خان اول اما ... مهم این امای آخر است... اما یکی دیگر از اربابان رجوع سر صف ارباب رجوعی که ایستاده بودیم حرف خوبی زد که والا اگر دولت کریمه - کریمه را من اضافه می کنم - خیلی دلسوز است بحالِ حال روزه داران محترم ، فکری هم بحال برنج کاران خوزستان بکند که درست در همین ایام مبارک از بعد سحر با کمر خم و زیر گرمای فلان درجه خوزستان (دمای خوزستان جزو اسناد طبقه بندی شده است و معمولن دسترسی به آن امکانپذیر نیست ) تا بعد افطار مشغول بکارند و مطمئن که زبان روزه هستند قطعن !
پی نوشت : یاسوج یاسوج که میگن شهر قشنگیه اما...

۲۲ مرداد ۱۳۸۹

از قدیم گفتن " قضا در رمضونه ، اسم صفر بدنومه " *
قضا : در لهجه لری کهگیلویه به معنای اتفاق بد و ناخوشایند است
رمضون و صفر : از ماه های قمری
بدنوم : بدنام
توضیح : در باور مذهبی عامه ، صفر ماه بد یمنی است و معمول است که سیزدهم این ماه قربانی می کنند
پی نوشت : تا جایی که بیاد دارم بیشتر دعواهای محلی در پسین (عصر) روزهای ماه رمضان اتفاق می افتاد !
*ضرب المثل محلی کهگیلویه

۲۱ مرداد ۱۳۸۹

" مجازات مشخص شده در قانون " بجای سنگسار

در شرع که هست ، در قانون هم وجود دارد ، اجرا هم می شود گاه و بی گاه ، اما صدا و سیما بجای کلمه " سنگسار " از جمله " مجازات مشخص شده در قانون " استفاده می کند .
پی نوشت : چرا؟
- ویدیوی اعتراف تلویزیونی سکینه محمدی - متهم به زنای محصنه و محکوم به سنگسار - از بخش خبری بیست و سی شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران ( از دقیقه ده به بعد )
سایت لغت نامه دهخدا از چند روز پیش به دلائل نامعلوم ف یلتر شده - فیل تر شدن دلیل لازم داره ؟ - فعلن ازدامنه دوم سایت لغت نامه استفاده کنید و امیدوار باشید که این دامنه فعلن گرفتار فیلت ر نشود .
پی نوشت : دلائل ارائه شده در سایت تابناک برای فی لتر شدن سایت لغت نامه دهخدا ( وب سایت نیوز آن لاین به نقل از تابناک )

۱۹ مرداد ۱۳۸۹

یک ضرب المثل چینی

یک ضرب المثل چینی می گوید ، یکی* دستش به دلار $ و یورو نمی رسد می فرماید نجس است ، ریال و یوآن خودمان را عشق است .
- همان یکی* دوباره می فرماید : " تحریم کنید ما را ، استعداد های ما درخشان تر می شود ."
* یکیِ مورد نظر که چندین سال زیر نامه های اداری را با عنوان قلابی دکتر امضاء می کردند در جای دیگری می فرمایند : دانشگاه ها را به کارخانه مدرک تبدیل کردند و بسیاری از دانشگاه ها برای مدرک فروختن ساخته شده اند .
مسئله : این کشور هیچ ندارد و نه آدم هایش آدم هستند و نه مسئولانش مسئول هستند و یک مشت خرفت هستند که مافیا بر آنها حاکم است . 500 سال دنیا را غارت کردند و جوانی که الان آمده است ( نخست وزیر شده است ) احمق تر از قبلی است و گویا خداوند آنها را نوکر آمریکا و صهیونیست ها آفریده است . لطفن نام این کشور را به صندوق پستی یکیِ مورد نظر فرستاده و جایزه بگیرید . +
توضیح مختصر برای حل مسئله فوق : به تازگی فدراسیون دوچرخه سواری ایران یک عدد مربی از این کشور استخدام کرده با دستمزد روزانه 1250 پوند ( تا این لحظه در باب نجس بودن یا نبودن پوند چیزی بدست ما نرسیده است ) معادل دومیلیون و شصت هزار تومان.
در ضمن کشور مذکور در غرب قاره آفریقا قرار دارد .

۱۸ مرداد ۱۳۸۹

دوست دارم سبد سبد

دوست دارم سبد سبد
باز گل عشق جوونه زد
دوست دارم يه عالمه
هر چي بگم بازم كمه
دوست دارم يه آسمون
كجايي اي نا مهربون ...

دوست دارم قطار قطار
خزونمو كردي بهار
دوست دارم ديوونه وار
باور نداري از قرار
فرقي برام نمي كنه
چه با خوشي چه حال زار ..

دوست دارم به اون خدا به اون خداي عاشقا
دوست دارم تاپاي جون
مي خواي بمون مي خواي نمون
چونكه گرفتار شدي عاقبت كار بدون
عاقبت كار منم هرچي كه هستي بمون

دوست دارم ...

پی نوشت : از آنجایی که استاد علیرضا افتخاری ید طولانی در تقلید صدای خوانندگان ( دلکش ، مرضیه و دیگر بزرگان موسیقی ایران ) دارند پیشنهاد می کنم ترانه " دوست دارم ..." ابی را هم بازخوانی کتتد .

۱۷ مرداد ۱۳۸۹

تبریک "روز خبرنگار "بر حسب عادت با سه پی نوشت

بر حسب عادت ، " روز خبرنگار " مبارک .
پی نوشت : این تبریک شامل همه خبرنگاران در بند (از اوین تا رجائی شهر کرج ) ، خارج از بند ، دراعتصاب غذا ، اصلاح طلب ، محافظه کار و غیره می شود .
پی نوشت دو : منظور از وغیره خبرنگاران روزنامه های کیهان ، رسالت ، جوان ، فارس نیوز ، ایرنا و غیره می باشند .
پی نوشت سه : بخشی از این تبریک به لباس شخصیِ موتورسوارِ اسلحه به کمری می رسد که بیست و دوم خرداد امسال در بلوار کشاورز نزدیک به یک ساعت ما را بازجویی خیابانی کرد و دست آخر هم خودش را خبرنگار یک روزنامه معتبر معرفی کرد .

۱۶ مرداد ۱۳۸۹

چوب بازی به مثابه امر سیاسی

از قدیم معمول بود در استان ک - ب که در عروسی ها با دهل و سرنا چوب بازی می کردند . این رسم رایج بود تا انقلاب 57 که بعد از آن برای مدتی استفاده از سازهای محلی در عروسی ها ممنوع شد و کم کم استفاده از ارگ معمول شد . این اواخر اما استفاده از دهل و سرنا دوباره با اقبال عمومی مواجه شد و در بیشتر عروسی ها - با توجه به توان مالی صاحبان عروسی - هم از ارگ استفاده می شد و هم از سازهای محلی . با نواختن ساز زنان می رقصیدند - دستمال بازی - و مردان چوب بازی . رقص زنان در عروسی که از همان اول ممنوع بود - هر چند که نادیده گرفته می شد - چندی پیش دادستانی استان رسم هزاران ساله چوب بازی را به بهانه ایجاد ضرب و جرح ممنوع کرد ! و ملت مانده اند که مهتر - نوازنده دهل و سرنا - که بنوازد چکار باید بکنند که خلاف قانون و شرع نباشد ؟!
پی نوشت : در میان ملل مختلف رسومی وجود دارد که انجام آنها ممکن است با صدماتی همراه باشد اما هزاران سال است که مردم در جوامع مختلف - مدرن و جهان سومی - به انجام انها می پردازند و دولت نه حق دارد و نه به خود اجازه می دهد که در این رسوم کهن دخالتی کند .
پی نوشت دو : بازی خطرناکِ دخالت حاکمیت در امور شخصی و اجتماعی مردم و مخصوصن بازی با رسوم و سنت های کهن جامعه کم کم کار را بجایی می رساند که انجام این سنت ها تبدیل به امری اعتراضی و سیاسی می شود .

۱۵ مرداد ۱۳۸۹

جشن سی دی سوزان و شادی های غیر مجاز

جشن سی دی سوزان در استان لرستان ( امحای بیش از بیست هزار سی دی غیر مجاز در استان لرستان )
پی نوشت : بر فرض محال اگر سی دی های سوزانده شده در لرستان سی دی فیلم های در حال نمایش بر پرده سینماهای کشور بود این اقدام می توانست عملی درخور تحسین تلقی شود که متاسفانه چنین نیست ( حداقل آنطوریکه در عکس ها دیده می شود ) و سی دی های سوزانده شده نیمچه شادی باقی مانده برای مردمی است که برای حداقلی از شادی هم نیاز به مجوز دارند .

ممه ما را دزدیدن ...

ممه * ما را دزدیدن ، دارن باهاش پز میدن !
* ممه عضوی برجسته در بخش بالا تنه زنان است که از بدو تولد تا زمان مرگ مورد علاقه فرزندان ذکور آدم ابوالبشر بوده ، نام دیگر آن پستان است و معمول نیست که از این کلمه استفاده شود ، نه در بین عوام و نه توسط رسانه های رسمی ، و بهمین دلیل است که از نام سینه بجای آن استفاده می شود .

۱۳ مرداد ۱۳۸۹

ما از فارسی 1 (وان ) نتیجه می گیریم که :

ما از فارسی 1 ( وان ) نتیجه می گیریم که:
- در دنیا زنانی هم وجود دارند که شب ها در رختخواب بدون مانتو و مقنعه می خوابند
- رژ لب قرمز واقعن قرمز است نه خاکستری متمایل به قرمز*
- زن و شوهر گاهی همدیگر را بغل می کنند و ممکن است بعضی مواقع لپ و لب یکدیکر را هم ببوسند
و اینکه دنیا رنگی است و رنگ در مجموع چیز خوبی است .
* روزگاری - و حالا بیشتر از قبل - تلویزیون وطنی برای جلوگیری از تحریک جوانان ذکور کشور رنگ و لعاب چهره هنرپیشگان اناث فیلم ها و سریال های اجنبی و حتی داخلی را کمرنگ می کردند .
- کیومرث پوراحمد در «کافه خبر» گفت: سخت گیری ها و خط قرمز های متعدد و بی دلیل باعث شده امروز همه نگران هجوم فارسی وان به خانه های مردم باشند و مردم نسبت به این شبکه اقبال نشان دهند.

۱۰ مرداد ۱۳۸۹

ویران شود آن شهر که میخانه ندارد و باز هم انقلاب ها دو دسته اند

... خمیازه کشیدیم به جای قدح می
ویران شود آن شهر که میخانه ندارد ...
نجیب کاشانی
پی نوشت : انقلاب ها دو دسته اند ، دسته اول آنهایی که برای بستن میخانه ها رخ می دهند و دسته دوم انقلاب هایی که احتمالن بوقوع خواهند پیوست برای گشودن در میکده ها .

... جان مریم چشماتو واکن ...

... خوشه غم ، توی دلم ، زده جوونه
دونه به دونه ، دل نمی دونه ، چه کنه با این غم ...
... جان مریم چشماتو وا کن ...
پی نوشت : دانلود ترانه " جان مریم " با صدای جاودانه محمد نوری
پی نوشت دو : اعتراف می کنم چند سال پیش که محمد نوری به عنوان چهره ماندگار در تلویزیون ظاهر شد دلم گرفت و استفاده ابزاری از صدای او در تلویزیون و رادیو باعث شد تا نتوانم چون گذشته از این صدای جاودانه لذت ببرم ، نمی دانستم که فرصت کوتاه است و زمان اندک .