۲۴ مهر ۱۳۸۹

لطفن معلمها را اعدام نکنید

- قرار است یک معلم را اعدام کنند ، معلم مذکور قاچاقچی مواد مخدر نیست ، آدم هم نکشته ، راهزنی هم نکرده . کارنامه این معلم نشان می دهد که از جنس مواجب بگیران - امثال من - نبوده و بنظر می رسد که معلمی را جدی گرفته است . عبدالرضا قنبری را چند روز پس از عاشورای سال گذشته و در دفتر دبیرستان حصار امین پاکدشت دستگیر و از همانجا به زندان برده و بعد از چند ماه بی خبری و بازجویی های مکرر به اعدام به اتهام محاربه محکوم کردند .
ضرب المثلی هست در گویش محلی با این مضمون که نه مرگ فقیر را کسی می شنود و نه بدنامی غنی را و حکایت عبدالرضا قنبری هم بی تشابه نیست که چون عضو هیچ دسته و گروهی نبود کسی حتی حکم اعدامش را هم جدی نگرفت !
- این وبسایت خبری هم به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است که یک معلم بدلیل ناتوانی در اجاره خانه ، زن و فرزندش را به خانه اقوام فرستاده و خودش هم شب ها را در خیابان و پارک می خوابد ، و لابد صبح هم سر حال و قبراق سر کلاس درس حاضر می شود و شاگردان را پرورش داده و آموزش می دهد . که البته اینهمه فعلن از نتایج سحر است و باش تا صبح دولتت بدمد !
پی نوشت :) از آنجایی که مواجب بگیر آموزش و پروش هستم و اینجا هم از فرط ... می نویسم ، پس خوبیت ندارد از کنار اخبار مربوط به دیگر مواجب بگیران و البته معلمان آن وزارت فخیمه بدون ذکری و اشاره ای بگذرم
لینک مطلب در بالاترین

۱ نظر:

ناشناس گفت...

ما ایرانیها زود فراموش میکنیم و زود هم داغ میکنیم.
با اراده نیستیم
وگرنه میریختیم زندانها را بر سر دیکتاتوری خراب میکردیم و آزاد مردان در بند را به خونه بر میگردوندیم
کشتن یک معلم یعنی کشتن یک ملت، یک نسل