۷ تیر ۱۳۸۹

فریده و سجاد نمی خواهند مادرشان سنگسار شود

فریده و سجاد محمدی آشتیانی می گویند که مادرشان شاکی خصوصی ندارد و کاری هم نکرده است . فریده و سجاد به بن بست رسیده اند و سایه شوم سنگ را بر بالای سر مادرشان می بینند و برای همین است که دست یاری به سوی مردم ایران دراز کرده اند . سکینه محمدی آشتنیانی پنج سال است که به اتهام زنا در زندان و در انتظار اجرای حکم سنگسار است .
متن کامل استمدادنامه فرزندان سکینه محمدی را در اینجا یخوانید و در صورت تشخیص به این حکم اعتراض کنید .
شرح تصویر : " سنگسار " از مانا نیستانی ( روی عکس کلیک کنید )
باران سنگ که آغاز شود
پیش از آنکه از من
کوه سنگی بسازد
از دل تو صخره ای ساخته است ...
شعر " سنگسار " سروده آسیه امینی را در اینجا بخوانید

۴ نظر:

عمو اروند گفت...

نعوذ بالله! مگر ما می‌خواهیم؟ این قوه‌ی قضائیه‌ی عهد حجر است که فکر می‌کند با این کارها می‌شود مملکت را تبدیل به بهشت کرد.

همسایه گفت...

جه کاری از دست ما بر می آید.. وقتی بلند نوشته فرزندان سکینه را برای اهل خانه می خواندم جزلحظه ای بغض و اشکی پنهان از گوشه چشم مادر کاری از دستمان بر نیامد.

ناشناس گفت...

سلام آقای سیدی عزیز یا همان رضای خودمان
خوبی روبراهی ؟
چرا به ما سر نمی زنی عزیز؟
در مورد مطلب اخیرتان اصلا نمی توانم چیزی بنویسم .چون فعلا شدیدا در گیر این حس هستم .وآدرنالین در خونم زیاد است .
اما پستهای قبلی شما را خواندم .خوب ومختصر بودند .بیان کم حرفی همیشگی شما بودند .به ما هم سر بزن وخوشحالمون کن
ما که نتونستیم آدرشمون را پایین بنویسیم .khodamyan.blogfa.com

ناشناس گفت...

من تا یه سال دیگه کودکم...از متنات می ترسم...نمیدونم شاید...!!! و از اون جایی که کودک آزاری جرمه اگه .....................
..................
...........
شد یه بار یه خبر خوش بنویسی؟؟؟
اینجا متعلق به خودته پس حق نوشتن داری...نمی دونم چرا خر من هی به این سمت راه کج میکنه....!!!!
شاید آآشق شدم؟؟؟ما که بی خبریم....
حتما شدم حتما...!