چندی پیش که ماجرای جالب دوستی پیرمرد خلخالی و روباه را در مهار بیابان زایی خواندم ، برای لحظه ای از روی خوش بینی و لذت آنی فکر کردم که چقدر خوب می شد اگر این ماجرا به یکی از کتاب های مقطع ابتدایی اضافه می شد تا شاید لذت دوستی با حیوانات جایگزین میل تاریخی سنگ اندازی به آنها می شد . ابلهانه لابد فکر می کردم که این همه ماجرا است و پیرمرد و روباه تا پایان عمر در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی می کنند . واقعیت این است که:
آن پیرمرد خلخالی را یادتان هست ؟ روباهش را ... کشتند !
لینک مرتبط: روباه گفت اگر دلت می خواهد مرا اهلی کن !
آن پیرمرد خلخالی را یادتان هست ؟ روباهش را ... کشتند !
لینک مرتبط: روباه گفت اگر دلت می خواهد مرا اهلی کن !
۱ نظر:
شاید یه وقت دیگه یه جای دیگه یه روباه دیگه!
ارسال یک نظر