۸ مهر ۱۳۸۸

بوی ماه مدرسه وبوهای دگر

بوی ماه مدرسه خیلی وقت است که آمده و کم کم در حال رنگ باختن است ، بوی ماه مدرسه در حالی در فضا پیچیده که وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش ( یا آنطور که آرزوی بعضی ها است " پرورش و آموزش " ) فاقد متولی رسمی ( وزیر ) است ، چیزی که انگار خیلی هم آزار دهنده نیست و اصلن بنظر می رسد چندان مهم نباشد ، مثل اپیدمی احتمالی آنفولوآنزای خوکی در مدارس ، که بیشتر از آنکه بصورت عملی جدی گرفته شود ، گزینه ای شده است برای استفاده سیاسی - امنیتی در زمان لازم . بازار بمان و برو هم که قبل ازدمیدن بوی ماه مهر شروع شده بود با شدت کمتری همچنان وجود دارد و گاه نتایجی به بار می آورد که در نوع خود جالب است . مثلن طرف با مدرک فوق دیپلم برای ریاست دو شیفت هنرستان فنی و حرفه ای انتخاب می شود ( قبل ازدمیدن بوی ماه مهر ) که به علت بالا آمدن گند قضیه و با گردشی محسوس دراین مورد عقب نشینی می شود . یا مثلن آقا سال گذشته مستخدم مدرسه بوده و با یک عدد کاردانی از دانشگاه آزاد تغییر کاربری پیدا کرده و امسال به درجه مدیریت دبیرستان روستای ... نائل می شوند . و در آنسوی قضیه معلمی با نزدیک به بیست سال سابقه تدریس و اخذ مدرک کارشناسی ارشد همچنان در روستا و در رده ابتدائی مشغول به خدمت است .
این را از بابت آن نوشتم که منبع درآمد و معیشت خود و خانواده از این راه ( معلمی ) بدست می آید .
پی نوشت : همیشه گفته ام و بار دیگر می گویم که معلمی شغل خوبی است ، اما من و خیلی های دیگر مناسب این شغل نیستیم و این شغل به حقیقت از سر ما زیادی است .

۴ نظر:

صمد گفت...

سلام
من که هر جا میروم میگم این جنبش ساختارگرایانه پیش میرود
و خودش میتواند به اهدافش برسد
میگم که اصلا به فرد یا افراد متکی نباشد رسیدن به هدف هم خیلی راهبردی تر است
این جنبش که برای کسی یا به بهانه کسی به وجود نیامده
از دل مردم اومده و خود مردم هستند که دارند واسش هزینه میدن
از جنبشهای دانشجویی بگیر تا همه و همه
مطمئنا همه در این نظام دنبال منافع خودشانند تا دیگران و هیچ هم پا پس نمیدهند
اگه این جنبش دارای خودآگاهی باشد میتواند از تمام موانعی که سر راهش است عبور کند
قرار هم نیست و نخواهد بود که به این سادگیها به اهدافشون برسنند
بنا بر این است که میخواهند هیچ مصالحه ای نباشد و کدخدامنشی در کار واسه رسیدن به اهدافشون
همه یه چنین دردهایی دارند اما وقتی مردم را میبینند که چگونه خواسته هایشان را مطرح میکنند و بر مطالباتشان هم افزوده میگردد
مطمئنا منی که اینجا دارم مینویسم همه چیز رو رها کردم به خاطر اون آگاهی بخشی و یا وقتی حضور میابم در تجمعات اعتراض آمیز به این فکر نمیکنم که قرار است چه اتفاقی برایم رخ دهد بلکه فکر میکنم که خونهای تمام کسانی در این راه آگاهی بخشی ریخته شده اند پایمال نمی گردد و هنوز کسانی هستنند در جامعه که از شرافت انسانی برخوردار هستند و میدانند در دل تمام اینها چه میگذرد
مطمئنا من امیدوارم که روزی این جریان آزادی بخشی در ایران به ثمر رسد ...بدون اینکه بخواهد به فرد یا افرادی متکی باشد
من تا آخر ایستاده ام
حاظر هستم هر هزینه ای هم بپردازم
هر چند این در ایرانیها ریشه دوانده است که همیشه زیر چکمه های استبداد گونه قرار گیرند و له شوند
اما نه امید هست
به تمام جنبشهای آزادی خواهی درون ایران
چه دانشجو و چه تمام آنهایی که در بدنه جنبش قرار دارند
هر چند میگویند دارای شور هستم و کم بهره از شعور اما تمام توانم را برای این جنبش خواهم گذاشت

Unknown گفت...

اتفاقا معلمی شما و خیلی های دیگر مناسب این شغل هستید. زیـــــــــرا
معلمي كردن در ساده‌ترين صورت، آگاهي دادن و بينا كردن است. چشم آدمي با هر آگاهي تازه بينا مي‌شود و هر معلمی كه اين بينايي را به دانش آموزش بدهد کار درخشانی انجام داده.
جایی از دكتر شريعتي خواندم كه معلم عصاكش مردم نيست، راهنماي مردم است. معلم همه چيز را براي مردم نشان نمي‌دهد، مردم را كمك مي‌كند تا همه چيز را با چشمان خود ببينند. معلمي كردن، پيوندي ميان دل‌ها خلق كردن است و چشم‌ها را با واقعيت‌ها آشنا ساختن.

آلاله گفت...

if you wanna know about freedom in any country go and ask the weman of that counry
یافتم...یافتم آن نکته که میخواستم!
شما خیلی هم معلم خوبی هستی
اینو فقط من نمیگم بیشتر دانش آموزاتون میگن شما که نمیدونی ما چقدر خوشحالیم از اینکه معلم ما بودی.
ما خیلی چیزا یاد گرفتیم از شما چیزای خیلی مهم تر از جغرافیا!اینکه از حقمون دفاع کنیم همیشه و اینکه نترسیم!
فکر میکنی اینا چیز کمیه؟

رضا سیدی پور گفت...

آلاله عزیز کار سختی نبود کشف شجاعت درونی شما و دوستان دیگر و جای تعارف هم که نباشد من کار خاصی نکردم ، فقط از بودن در کنار شما لذت می بردم.چقدر خوشحالم از اینکه حداقل برای یک سال معلم بودم و در عوض حالا دوستان خیلی خوب و صمیمی و قابل اعتمادی دارم .
بازم ممنونم از آلاله و البته دیگر تفنگداران جوان