بعد از چهارده سال تدریس تازه چند روز پیش متوجه شدم که در همه این مدت – چهارده سال – عملا هیچ کارمفیدی در زمینه شغلی انجام نداده ام . چهارده سال فقط به تکرار یک سری محفوظات مشغول بودم و عملا دانش آموزان را نیز به همین کار وادار می کردم . چندی پیش و زمانی که چند نفر از دانش آموزان را برای سوال پرسیدن از درس قبلی به خط کرده و نیم ساعتی آنها را سین جین می کردم متوجه شدم که به چه کار عبث و بیهوده ای مشغولم و وقتی به سی سال پیش برگشتم و مروری بر ده دوازده سال درس خواندن خود کردم متوجه شدم که در این مدت سی سال – شانزده سال درس خواندن در آموزش اولیه و متوسطه و دانشگاه و چهارده سال تدریس – هیچ تغییر و تحولی در نظام آموزشی این مملکت بوجود نیامده و این اواخر اگر بدتر نشده باشد بهتر شدنی هم در کار نبود .
نگاهی گذرا به کتب درسی و مقایسه دروس دوره های مختلف – ابتدایی و راهنمایی و متوسطه – در ایران و کشورهای دیگر – مثلا کره و یا مالزی که کشورهای تقریبا مشابهی با ما هستند – نشان دهنده وضعیت اسفناک آموزشی در کشور ماست . مثلا در حالیکه در دیگر کشورها آموزش کامپیوتر از همان ابتدا و شروع تحصیل دانش آموز بصورت عملی به او آموخته می شود ، درسیستم آموزشی ما – به استثناء رشته کامپیوتر در هنرستان- فقط دو ساعت کامپیوتر در کل دوره های آموزشی از ابتدایی تا متوسطه و آن هم فقط در سال سوم متوسطه و آن هم فقط برای رشته ریاضی و فیزیک وجود دارد و عملا مبحثی که جزء لاینفک زندگی بشر امروزی است در نظام آموزشی ما به همین سادگی نادیده گرفته می شود .
دست اندر کاران برنامه ریزی کتب درسی به جای بروز کردن مطالب و جایگزین کردن دروس جدید به فکر جداسازی جنسیتی مطالب بوده و با افتخار خبر از جداسازی جنسیتی بعضی از دروس در آینده نزدیک می دهند تا مبادا خواندن اسم سارا در یک کتاب مشترک ، دارا را از راه منحرف کرده و یا بلعکس .
ماهیت درسی مانند جغرافیا – درس خود من – باعث شده تا در همه جای دنیا درسی جذاب برای دانش آموزان باشد ، اما در سیستم آموزشی ما که سیستم حفظ کردن و محفوظات پس دادن است ، عملا تبدیل به درسی منفور از طرف دانش آموزان شده است . چرا که چنین درسی را اگر نتوان در طبیعت و بصورت مستقیم به دانش آموزان درس داد ، حداقل باید آزمایشگاهی مجهز برای آن در نظر گرفت . که متاسفانه نه تنها چنین نیست بلکه همه دبیرستانهایی که من تاکنون و در این چهارده سال در آنها مشغول به تدریس بوده ام ازوسایل کمک آموزشی اولیه مانند نقشه و یا کره جغرافیایی هم محروم بوده اند چه برسد به آزمایشگاه و اتاقی مجزا برای درس جغرافیا .
جغرافیا یک مثال بوده و مطمئنا بقیه دروس نیز وضعیت چندان بهتری نسبت به جغرافیا ندارند ، چرا که وقتی سیستم آموزشی مشکل داشته و متولی آگاهی هم نداشته باشد تفاوتی نمی کند که جغرافیا باشد و یا ورزش .
نگاهی گذرا به کتب درسی و مقایسه دروس دوره های مختلف – ابتدایی و راهنمایی و متوسطه – در ایران و کشورهای دیگر – مثلا کره و یا مالزی که کشورهای تقریبا مشابهی با ما هستند – نشان دهنده وضعیت اسفناک آموزشی در کشور ماست . مثلا در حالیکه در دیگر کشورها آموزش کامپیوتر از همان ابتدا و شروع تحصیل دانش آموز بصورت عملی به او آموخته می شود ، درسیستم آموزشی ما – به استثناء رشته کامپیوتر در هنرستان- فقط دو ساعت کامپیوتر در کل دوره های آموزشی از ابتدایی تا متوسطه و آن هم فقط در سال سوم متوسطه و آن هم فقط برای رشته ریاضی و فیزیک وجود دارد و عملا مبحثی که جزء لاینفک زندگی بشر امروزی است در نظام آموزشی ما به همین سادگی نادیده گرفته می شود .
دست اندر کاران برنامه ریزی کتب درسی به جای بروز کردن مطالب و جایگزین کردن دروس جدید به فکر جداسازی جنسیتی مطالب بوده و با افتخار خبر از جداسازی جنسیتی بعضی از دروس در آینده نزدیک می دهند تا مبادا خواندن اسم سارا در یک کتاب مشترک ، دارا را از راه منحرف کرده و یا بلعکس .
ماهیت درسی مانند جغرافیا – درس خود من – باعث شده تا در همه جای دنیا درسی جذاب برای دانش آموزان باشد ، اما در سیستم آموزشی ما که سیستم حفظ کردن و محفوظات پس دادن است ، عملا تبدیل به درسی منفور از طرف دانش آموزان شده است . چرا که چنین درسی را اگر نتوان در طبیعت و بصورت مستقیم به دانش آموزان درس داد ، حداقل باید آزمایشگاهی مجهز برای آن در نظر گرفت . که متاسفانه نه تنها چنین نیست بلکه همه دبیرستانهایی که من تاکنون و در این چهارده سال در آنها مشغول به تدریس بوده ام ازوسایل کمک آموزشی اولیه مانند نقشه و یا کره جغرافیایی هم محروم بوده اند چه برسد به آزمایشگاه و اتاقی مجزا برای درس جغرافیا .
جغرافیا یک مثال بوده و مطمئنا بقیه دروس نیز وضعیت چندان بهتری نسبت به جغرافیا ندارند ، چرا که وقتی سیستم آموزشی مشکل داشته و متولی آگاهی هم نداشته باشد تفاوتی نمی کند که جغرافیا باشد و یا ورزش .
۵ نظر:
سلام آقاي سيدي پور
با خواندن مقالتون ياد مقالات مجله لوح افتادم.حضور معلم هايي مانند شما در استان باعث دلگرميه.
خوبه بعد از اين همه سال متوجه اين موضوع شدي.كم تر ژورناليك بنويس.بيشتر مطالبي اين گونه ،اين مزيت را دارند كه كه فراژانري عمل كنند اما عملن بيشتر نوشته هاي مثل نوشته هاي اين وبلاگ سريع السير ند در نوشتن وخواندن.من سريع نوشتن ات را به پاي حرفه اي عمل كردن ات نميدانم در وب نويسي به حساب يادداشت نويسي مي گذارم./كلن خوش باشي.
در مورد مطلب خاوران:
آیا برای خانواده های شهدایی که توسط منافقین و یا به قول شما مجاهدین کشته می شدند جوابی دارید .
با آن حس بشر دوستانه تان و قوانین حقوق بشر ، آن قتلها کجا جای دارند.
آیا آن دانش آموزی و معلم و... که جلوی خانه اش بی دفاع کشته می شد جوابی دارید.
آیا برای همدستی با اجانب و سرسپردگی آنها به شخصی چون صدام جوابی دارین ؟؟؟!!!
سلام فیدوس. دوباره برگشتم.سربزن
در جوامع پیشرفته، دانش آموز به خوبی می آموزد که وظیفه او در قبال قوانین، جامعه و کشورش چیست و به چه مسائلی باید پایبند باشد تا در نقطه مقابل جامعه و کشور حقوقی را که به او تعلق دارد به رسمیت شناخته و به آن پایبند باشند. این آموزشها در حدی کامل و جامع است که یک دانش آموز پس از دریافت دیپلم، آمادگی کامل دارد تا وارد بازار کار و اجتماع شده و نقشش را به خوبی ایفا کند. آموزش و پرورش شخصیت را در بنیاد سیستم مدرسهای ایالات متحده میتوان یافت و همیشه بهعنوان بخش جدایی ناپذیر آموزش، مد نظر بوده است. این در حالی است که در کشور ما بواسطه مشکلاتی که در آموزش و مهمتر از آن پرورش وجود دارد حتی فارغ التحصیلان دانشگاه ها نیز تصور درستی از وظایف خود ندارند.
ارسال یک نظر