۸ مهر ۱۳۸۸

سنگ هم که باشی ...

"... در فيس بوک دوستی‌ها آنقدر بی‌بهانه است که به راحتی با دوستان دوستانت و يا افراد ديگر بدون هيچ توضيحی آشنا می‌شوی. اينجا ديگر دوستی‌ها مرزبندی دست و پاگير هميشگی را ندارد و اين دوستی‌های بی ‌بهانه عاملی شده برای اين که هرکس هر چيز جالبی دارد، از داستان و عکس گرفته تا موسيقی و فيلم را با ديگران قسمت کند. بر خلاف هميشه در فيس بوک به راحتی می‌شود با ديگران در مورد موضوعات مختلف بحث کرد، از کمپين يک ميليون امضا گرفته تا چند همسری و حتی مرگ فلان نويسنده و البته موضوعات سياسی و انتخابات؛ بحثی که در روزهای اخير برای کاربران ايرانی مهم‌ ترين بحث بوده است ." +
صفحه فیس بوک مهین گرجی خبرنگار ورزشی نویس و گوینده رادیو بندرت سیاسی می شود، بی تفاوت به مسائل سیاسی نیست ، اما نمی دانم چرا علاقه ای به طرح مسائل سیاسی در این محیط ندارد! برعکس خیلی از گویندگان و خبرنگاران رسانه های دیگر که از محیط فیس بوک برای تهیه گزارش و برنامه های خود نهایت بهره برداری را می کردند ، مهین گرجی بیشتر سعی در ارتباط صمیمانه و طرح مسائل شخصی و عاطفی با دوستان خود در محیط فیس بوک دارد ، شاید برای همین است که باز هم برعکس خیلی های دیگر تعداد دوستانش در این محیط هنوز به عدد هزار نرسیده است ، اما من مطمئنم که رابطه مهین گرجی با همه این نهصد و خورده ای نفر ، رابطه ای دوستانه و صمیمی بوده . ویدیوهای کمدی و سرگرم کننده ، پیام های کوتاه اجتماعی و اخلاقی و کامنت های سرشار از شوخی و صمیمیت بیشتر حجم مطالب فیس بوک مهین گرجی را شامل می شود . " سنگ هم که باشی ، بعضی آدما روت یادگاری می نویسن !" این آخرین پیام مهین گرجی روی صفحه فیس بوکش است قبل از آن تصادف مرگبار و رفتن به کما .
- بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران ... / روایت شیرین فامیلی ازآخرین دیدار با دو روزنامه نگار جوان و مهین گرجی ، ساعاتی قبل از تصادف مرگبار

بوی ماه مدرسه وبوهای دگر

بوی ماه مدرسه خیلی وقت است که آمده و کم کم در حال رنگ باختن است ، بوی ماه مدرسه در حالی در فضا پیچیده که وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش ( یا آنطور که آرزوی بعضی ها است " پرورش و آموزش " ) فاقد متولی رسمی ( وزیر ) است ، چیزی که انگار خیلی هم آزار دهنده نیست و اصلن بنظر می رسد چندان مهم نباشد ، مثل اپیدمی احتمالی آنفولوآنزای خوکی در مدارس ، که بیشتر از آنکه بصورت عملی جدی گرفته شود ، گزینه ای شده است برای استفاده سیاسی - امنیتی در زمان لازم . بازار بمان و برو هم که قبل ازدمیدن بوی ماه مهر شروع شده بود با شدت کمتری همچنان وجود دارد و گاه نتایجی به بار می آورد که در نوع خود جالب است . مثلن طرف با مدرک فوق دیپلم برای ریاست دو شیفت هنرستان فنی و حرفه ای انتخاب می شود ( قبل ازدمیدن بوی ماه مهر ) که به علت بالا آمدن گند قضیه و با گردشی محسوس دراین مورد عقب نشینی می شود . یا مثلن آقا سال گذشته مستخدم مدرسه بوده و با یک عدد کاردانی از دانشگاه آزاد تغییر کاربری پیدا کرده و امسال به درجه مدیریت دبیرستان روستای ... نائل می شوند . و در آنسوی قضیه معلمی با نزدیک به بیست سال سابقه تدریس و اخذ مدرک کارشناسی ارشد همچنان در روستا و در رده ابتدائی مشغول به خدمت است .
این را از بابت آن نوشتم که منبع درآمد و معیشت خود و خانواده از این راه ( معلمی ) بدست می آید .
پی نوشت : همیشه گفته ام و بار دیگر می گویم که معلمی شغل خوبی است ، اما من و خیلی های دیگر مناسب این شغل نیستیم و این شغل به حقیقت از سر ما زیادی است .

حسِ خوب آزادی

گفت ؛ امروز پشت در دستشویی منزل نوشتم مرگ بر دیکتاتور- زنده باد آزادی و بعد که بیرون آمدم احساس سبکی می کردم ، حس خوبی داشتم .

این جاده های لعنتی /مرگ دو روزنامه نگار جوان ایرانی در آلمان

خبر را از وبلاگ آرش سیگارچی می خوانم و توضیح را سهیل آصفی می دهد . خبر کوتاه است و دردناک ؛ دو روزنامه نگار جوان ایرانی خارج از کشور در مرز چک - آلمان در یک حادثه رانندگی جان خود را از دست دادند و حال یک تن دیگر نیز وخیم گزارش شده است . امیر زمانی فر و رزا آژیری دو روزنامه نگار جوان مقیم پراگ هنگام عزیمت با خودرو ازبرلین به سمت جمهوری چک در برخورد با یک تریلی جان خود را از دست دادند و مهین گرجی روزنامه نگار و گوینده با سابقه ایرانی مقیم خارج از کشور نیز که در این حادثه ازناحیه سر مصدوم شده بود در حال حاضر در کما بسر می برد .
همین ...
عادت کرده ایم به شنیدن اخبار ناگوار و باور مرگ عزیزان ، اما انگار این جاده های لعنتی حتی در قلب اروپا و در غربت هم دست از سر فرزندان ایران بر نمی دارد .

۶ مهر ۱۳۸۸

مهدی کروبی ، سیاستمدار یا فعال حقوق مدنی؟

مهدی کروبی فرزند احمد این روزها شده است زبان ملت ، آنچه ملت به آهستگی و نجوا می گویند ، او در زمان مناسب فریاد می کند ، آنهم بطور کامل و بی کم و کاست و بدون هیچگونه رودربایستی و محافظه کاری . انتقاد ازهاشمی رفسنجانی بعد از پایان جلسات دو روزه مجلس خبرگان تقریبن در همه محافل نزدیک به اصلاح طلبان و هواداران جنبش سبزمشهود بود ، اما این انتقاد همانطور که در بالا آمد بیشتر درحد نجوا و غرغر بود ، نامه صریح و بی پرده مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی فریادِ همه انتقادهای آهسته و غرغرهای زیر لب بود . مهدی کروبی این روزها بیشتر از آنکه یک سیاستمدار باشد ، در قالب یک فعال حقوق مدنی ظاهر می شود . پیگیری مستمر او در نقض حقوق بازداشت شدگان حوادث اخیر و بخصوص باز کردن پرونده تجاوز در بازداشت گاهها و اصرار براحقاق حقوق محبوسین، مهدی کروبی را از ضمره سیاستمداران به جرگه فعالین حقوق مدنی وارد کرده است .همین امربه اضافه سر نترس و زبان بی واهمه این پیرمرد هفتاد ساله بدون شک نام او را در تاریخ ایران ماندگار خواهد کرد .

۵ مهر ۱۳۸۸

پولانسکی؛ تحت تعقیب و محبوب

سی و یک سال پس از صدور حکم دستگیری رومن پولانسکی کارگردان سرشناس لهستانی توسط دادگاهی در آمریکا در سال 1978 به اتهام تجاوز به یک دختر سیزده ساله ، این کارگردان تحت تعقیب و محبوب در مرز سویس و توسط پلیس این کشور دستگیر شد .
و به این ترتیب ،نه اسکار2002 برای فیلم" پیانیست" و نه نخل طلای 2002 باز هم برای فیلم پیانیست هیچکدام نتوانستند مانع اجرای عدالت درمورد کارگردان و بازیگر سرشناس سینما و خالق شاهکارهایی مانند "بچه رزماری " ، " محله چینی ها " و " مستاجر " بشوند .

پولانسکی 76 ساله زندگی عجیب و پرماجرایی داشت ، اما بی شک این گریز سی و یک ساله از چنگال عدالت و پایان این ماجرا عجیب ترین بخش این کارگردان محبوب و مجرم بوده است .
توضیح عنوان مطلب : عنوان مطلب مستندی است با همین نام از مارینا زنوویچ

۴ مهر ۱۳۸۸

خزان

کنار فواره های پارک لاله روی نیمکت های وسط پارک نشسته بودیم که اس ام اس درگذشت مشکاتیان رسید و کویر با یک مکث کوتاه از قطعه خزان گفت و ازکسی که فرود برگی در خزان پارکی در آلمان را با این قطعه جاودانه کرد .
قطعه خزان اثر جاودانه پرویز مشکاتیان را بشنوید .

۲۶ شهریور ۱۳۸۸

تبریک به محمد نوری زاد

اول اینکه به محمد نوری زاد تبریک می گویم که قلم ایشان به مرتبه ای رسیده است که توسط هیئت مدیره انجمن قلم ایران غیرقابل تحمل تشخیص داده شده و همین امر هم باعث رها شدن اقای نوری زاد و قلم وی از بند این انجمن دشمن قلم شده است .
دوم اینکه باز هم تبریک می گویم به محمد نوری زاد بخاطر کسب درجه "نویسنده هتاک " از سوی مدیر مسئول روزنامه کیهان، چرا که آقای نوری زاد خود بهتر از هر کسی به این امر واقف است که هر صاحب قلمی به سادگی به این مرحله از کمال در نوشتن و رهایی و تعهد نمی رسد که از سوی این روزنامه هتاک تشخیص داده شود .
شرح تصویر : انجمن قلم ایران ( برگرفته از سایت رسمی انجمن قلم ایران که آخرین بار در بیستم اسفند هشتاد و هفت بروز شده است )
پیشنهاد : برای مشاده بهترتصویر روی آن کلیک کنید

۲۴ شهریور ۱۳۸۸

یافت می نشود پسرم، نه عروسک رستم و نه لباس اسفندیار

عِرق ملی نبود ، بیشتر بخاطر اژدهای روی جلد یکی از کتاب ها بود که می دانستم پسر را خوشحال می کند آنهم بخاطر تشابه آن با دایناسور که خودش حکایتی دارد . در اصل رفتم کپی از شناسنامه بگیرم جهت ضمانت یک فقره وام برای کسی ، که از قضا سری کامل هفت خوان رستم را هم خریدم به دلیلی که گفته شد . پسر هم نه از روی عِرق ملی که از همان بابت ( اژدها و شباهت و ... ) کلی خوشحال شد و مصیبت هم از همینجا شروع که باید از روی هر کتاب بارها می خواندم به عادت پیشین . کم کم میل به اژدها جای خودش را به رستم داد و سوال پشت سوال که اصلن این رستم کیست و پدرش کیست و حرف حسابش چه ؟ و مهر رستم در دل پسر نشست و دلش هوای رستم داشتن و رستم شدن کرد و بهانه که عروسک رستم و لباس اسفندیار می خواهم . مجاب شد البته دست آخر و قبول کرد که در سرتاسر این مرز پر گهر نه عروسک رستم یافت می شود و نه لباس اسفندیار ، و گریه پسر به قول خرید لباس اسپایدر من و نقاب سوپر من از طرف والدین که ما باشیم تمام شد .

یک عذرخواهی ، یک پیام و کمی حسرت

به دلیل اعتصاب بخشی از کارکنان رادیو بین المللی فرانسه، پخش پاره ای از برنامه ها در رادیو و در سایت اینترنتی با اشکال روبروست. از این رو از شما پوزش می خواهیم .
این پیامی است که بعضی روزها در قسمت بالای وب سایت بخش فارسی رادیوبین المللی فرانسه دیده می شود .
پی نوشت : کمی حسرت ، برای من است که حسرت به دل ماندم برای یک اعتصاب نیم ساعته !

۲۳ شهریور ۱۳۸۸

طفلک فضای سایبر

یکی نمی پرسد یرادران ، فضای سایبر که نه وکیلی دارد - حتی تسخیری - و نه مدافعی ، چرا یک بار برای همیشه درش را تخته نمی کنید و قال قضیه را نمی کنید ؟ فضای سایبر که دیگر مهدی کروبی نیست که مجبور بشوید برای تنویر افکار عمومی جهت بازداشت و محاکمه اش خبر پشت خبر از مصاحبه و نقل قول و ... روی خروجی هایتان بگذارید !کافی است یک اس ام اس بدهید به برادران زحمتکش وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات و بگویید که کلک این مزاحم نیمه جان را بکنید برود پی کارش ... هم این بیمار رو به موت و مایه شرمساری و خجالت راحت می شود و هم جماعت کاربران آن خیالشان آسوده که بابا راحت شدیم ، چی بود هی این انتر! نت ... هی بنشین و دست زیر چانه بگذار و چشم به این سگ مصب بدوزتا یه فایل 5 مگابایتی دانلود شود یا آپلود و تو هم هی چرت بزن و سماق بمک !باور کنید خیلی ها و یکی خود من دعا هم به جانتان می کنیم . برادران اینترنت در همه جای دنیا هست ، نوع خوب و پر سرعتش هم هست که این اینترنت مفنگی و زغالی ما به گردش هم نمی رسد ، بقیه دنیا هم فیس بوک دارند ، یوتیوپ استفاده می کنند و در چشم به هم زدنی یک فیلم کامل را دانلود و یا آپلود می کنند ، نه که فقط ما در تمام کره خاکی از این موهبت برخورداریم که دقیقه به دقیقه این زبان بسته ها را محاکمه می کنید و کیفر خواست برایشان صادر می کنید .
آقایان خود بهتر می دانید - که اگر نمی دانید، اوضاع از پای بست ویران است - که اشکال نه از این فضای سایبر است که ما هم در دانلود ( رتبه 186 ) و هم در آپلود ش ( رتبه 175 ) در دنیا حرفی برای گفتن نداریم و به نوشته تابناک رتبه ای داریم باعث شرمساری و خجالت و نه از این فضاهای مجازی زبان بسته ( فیس بوک و تویتر و یوتیوپ و ...)که گبر و ترسا و مسلمان وظیفه خور آنها هستند، اشکال را باید در جایی دیگر جست و شرم نکرد از چهره زشت و خود شکن آیینه شکستن خطاست .

یک نصفه روز با مهدی کروبی وخبرگزاری فارس / یک پیشنهاد

از ساعت 00:00 امروز تا این لحظه ( 13:09) بیست و یک خبر با تیتر مهدی کروبی روی خروجی خبرگزاری فارس آمده است ، مصاحبه و نقل قول و خبر درگوشی و گله گذاری و ... همه هم با یک مضمون که مهدی کروبی باید محاکمه شود ، از امام جمعه فارسان بختیاری تا معاون فرمانداری آبادان و یک فعال دانشجویی در دارقوزآباد و مطابق معمول یک کوچک زاده و چند نماینده مجلس و ... را در این اخبار می بینید . در ضمن این اخبار غیر از اخباری است که در متن مرتبط با مهدی کروبی است اما در تیتر نامی از وی نیاورده .
پیشنهاد به فارس : بهتر نیست تا رسیدن به مقصود! یک ستون با نام مهدی کروبی در سمت چپ خبرگزاری فارس باز کنید ؟

۱۹ شهریور ۱۳۸۸

سرعت عمل در اجرای عدالت و صرفه جویی در وقت و هزینه

در فاصله خرداد و تیر ماه امسال جسد سه زن در ماهشهرِ خوزستان و نواحی اطراف آن کشف می شود ، مرداد ماه سه نفر ( دو مرد و یک زن ) مظنون به دست داشتن در قتل زنان ماهشهری دستگیر می شوند . دهم شهریور ماه مظنون اصلی (حکیم حیدری 34 ساله ، متاهل و پدر دو فرزند ) در خانه خود دستگیر می شود و در پی چند ساعت بازجویی فنی و پی درپی کاراگاهان نیروی انتظامی به چهار فقره ! قتل اعتراف می کند که با وجود دادن نشانی محل دفن جسد و جستجوی بسیارجنازه چهارم هرگزپیدا نشد! و حالا چند روز از اعتراف متهم بخت برگشته نگذشته است که از بازداشتگاه خبر می رسد که مظنون به قتل های موسوم به" قتل های زنجیره ای زنان ماهشهر" در زندان درگذشت ( البته در خبر نیامده است که بین " چند ساعت بازجویی فنی و پی در پی " و درگذشت مظنون بخت برگشته ارتباطی هست یا نه ؟! لابد نبود که ننوشتند.) . +
اگر دل و دماغ طنز گفتن باشد می شود نوشت که خیلی هم خوب ، صرفه جویی هم در وقت ( مخصوصا این روزها که دادگاه ها و قضات ما فرصت سر خاراندن هم ندارند ) و هم درهزینه ( دادگاه ، وکیل ، زندان و خواب و خوراک و بعد هم هزینه دار و جلاد و ...). حیف که دل و دماغ طنز هم نیست این روزها .

ماردوش/ کارتونی از محمد طحانی

ماردوش / کارتونی از محمد طحانی
برای تماشای تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

۱۸ شهریور ۱۳۸۸

سکانس به یاد ماندنی" دیکتاتور بزرگ "


" دیکتاتور ها می میرند و قدرتی را که از مردم می گیرند به مردم باز خواهد گشت . من متاسفم اما نمی خواهم امپراطور شوم!...
سربازان : خود را بدست ددمنشان نسپارید ، انسان هایی که شما را تحقیر می کنند ، در بند می کشانندتان ، کسانی که شما را کنترل می کنند، به شما می گویند که چکار کنید ، چه بنوشید ، چگونه بیندیشید و چگونه احساس کنید: کسانی که شما را شرطی می کنند، رژیم غذایی می دهند ، با شما مانند گاو رفتار می کنند و از شما به عنوان گلوله توپ استفاده می کنند . خود را بدست انسان های غیر طبیعی نسپارید ، مردان ماشینی ، با ذهن ماشینی و قلب ماشینی ! شما ماشین نیستید ! شما گاو نیستید ..."
- سکانس به یاد ماندنی " دیکتاتور بزرگ " را در" ویدئو فیدوس " ببینید
- فایل pdf سخنان چارلی چاپلین در این سکانس به یاد ماندنی از فیلم " دیکتاتور بزرگ "

۱۷ شهریور ۱۳۸۸

پدر آمرزی

مادر همیشه این حکایت را به مناسبت می گفت که در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها به لعنت خلق گرفتار، در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت. پدر مُرد و پسر چندی بعد شغل پدر را دنبال کرد ، با این تفاوت که کفن مردگان را که می دزدید هیچ ، با آنها آن می کرد که ذکرش در اینجا جایز نیست ! و مردم انگشت به دهن جملگی می گفتند که خدا پدرش را بیامرزد که فقط کفن می دزدید ، اینکه هم کفن می دزدد وهم ... !و پسر خوشحال که وصیت پدر را بجای آورده است .
بقول مرحوم عمران صلاحی (نقل قول از ابراهیم نبوی ) حالا حکایت ماست ، در این مرز پر گهر هر که بر مسندی می نشیند خلق الله باید پدر بیامرزی برای فرد رفته بگویند .

بارسلونای محبوب


14ژوئن 1925 هواداران تیم بارسلونا در اقدامی خودجوش و در جریان یک مسابقه فوتبال سرود پادشاهی را هو کردند ، هر چند این عمل آنها منجر به اخراج مدیر باشگاه و تعطیلی آن شد اما در نوع خود جالب و تا آن موقع بی نظیر بود . باشگاه بارسلونای اسپانیا را باید از این حیث سیاسی ترین باشگاه دانست . نیم نگاهی به تاریخچه این باشگاه محبوب فوتبال در کشور فوتبال دوست اسپانیا نشان می دهد که هم مسئولین باشگاه و هم هواداران بارسلونا بی توجه به مسائل سیاسی اطراف خود نبودند . کشته شدن جوزف سانیول رئیس چپ گرای بارسا بوسیله سربازان ژنرال فرانکو و تقاضای پناهندگی بیشتر بازیکنان این تیم به فرانسه و مکزیک در همان دوران و بمب گذاری در باشگاه توسط فاشیست های هوادار فرانکو نشانه بی تفاوت نبودن این تیم محبوب فوتبال نسبت به حوادث سیاسی است . در کوران حوادث داخلی اسپانیا و حکمرانی ژنرال فرانکو و در نیمه نهایی "کوپا دل جنلاریزیمو" بارسلونا به مصاف تیم مورد علاقه فرانکو می رود و در بازی رفت این تیم را 0-3 شکست می دهد ، در بازی برگشت و پیش از شروع مسابقه یک مامور امنیتی از سوی ژنرال فرانکو در رختکن بارسا حاضر می شود تا نکات لازم ! را به آنها گوشزد کند ، نکاتی که باعث شد نتیجه بازی 1-11 به نفع رئال مادرید تمام شود !
نزدیک به 110 سال از تاسیس باشگاه بارسلونا می گذرد ، باشگاهی که هدف از تاسیس آن ترویج زبان و فرهنگ ایالت کاتالان اسپانیا بود و بیقین در این کار هم موفق بود و توانست فرهنگ کاتالان را در بدترین دوره زمانی اسپانیا ( حکومت ژنرال فرانکو ) زنده نگه دارد .
سالهاست که هیچگونه آرم تبلیغاتی روی سینه مردان بارسا حک نشده وبچه های دوست داشتنی بارسلونا با پیراهن های راه راه سرخ و آبی منقش به آرم یونیسف ( صندوق کودکان سازمان ملل ) و یا Mes ( از انجمن های خیریه زیر مجموعه یونیسف ) به میدان می آیند .
- لینک مطلب در بالاترین



۱۶ شهریور ۱۳۸۸

ترساندن دیگران برای پنهان کردن ترس درون

"... ترس ، ترس از تنهایی ، ترس ازآینده ، ترس از عاقبت ، ترسی که با ترساندن دیگران پنهانش می کنند ." این جمله ، بندی از بیانیه یازدهم میر حسین موسوی است که در این چند روز ذهن مرا به خود مشغول کرده است ، تا امروز که :
عاطفه دختر هجده ساله جواد امام ( عضو بازداشتی سازمان مجاهدین انقلاب که هشتاد روز است در بازداشت بسر می بر ) را در خیابان طالقانی بدون حکم قضائی ربودند ، ربایندگان هیچگونه مشخصه ای نداشتند که آنها را ضابط قوه قضائیه نشان بدهد ، نه کارتی نشان دادند و نه یونیفرمی بر تن داشتند . چند ساعت بعد عاطفه به مادرش تلفن می کند که توسط عده ای که نمی داند چه کسانی هستند ، در خیابان دستگیر شده و چون مقاومت کرده ، مهاجمین چادرش را انداخته و به زور او را به داخل اتومبیل انداختند . عاطفه به مادرش می گوید که بازجویان از او می خواهند به روابط جنسی نامشروع با بعضی از بازداشت شدگان حوادث اخیر اعتراف کند . بیست وچهار ساعت بعد عاطفه امام را با سر و رویی آشفته و بدون چادر در گوشه ای از گورستان بهشت زهرا رها می کنند .*
حقیقت این است که دستگیری دختری هجده ساله که پدرش هم در بازداشت بسر می برد نباید کار خیلی سختی باشد ، مهاجمین می توانستند در هر ساعتی که بخواهند و با مراجعه به خانه آقای امام ( جواد ) دختر وی را دستگیر کرده و با خود ببرند اما این کار را نکردند و در عوض ترجیح دادند دختر جوان را بصورتی که شرحش آمده بربایند . بیست و چهار ساعت بازجویی بی وقفه و بعد هم اجازه تلفن به مادر و بیان شرح ماوقع و بعد هم رها کردن او با آن وضع نزار در گوشه گورستان و در تزدیکی های شب . چرا ؟!
نمی دانم ، شاید همان ترس که میر حسین از آن گفت ... شاید قرار است که همه بترسند ... ترساندنی که علت آن پنهان کردن ترس درونی خود باشد ...
شعار جالبی بود ... شعاری که آن روزها سر داده می شد : نترسین ، نترسین ، ما همه با هم هستیم
* چزئیات تکان دهنده درباره ربودن عاطفه امام و بازگشت دخمه ها و خانه های امن
- لینک مطلب در بالاترین

face off، هشتمین سالروز تولد وبلاگستان فارسی و نقش وبلاگ های ایرانی در حوادث پس از انتخابات 22 خرداد


face off به همت صادق جم مدیر وبلاگ بلاگ نوشت از خرداد 1387 راه اندازی شده ، هدف از این پروژه آنطوریکه در معرفی آن آمده رودررو نشستن با وبلاگ نویسان و کسب نظر از آنها در مورد مسائل مختلف مطرح شده در وبلاگستان است . هشتمین سالروز تولد وبلاگستان (شانزدهم شهریور ) و اوضاع پس از انتخابات 22 خرداد و نقش وبلاگ های ایرانی ، موضوع آخرین face off بوده که خانم سمیه توحید لو (بر ساحل سلامت ) ،شایان شلیله (دنیای مجازی یا فاجعه مجازی در ایران ) ، امین ثابتی (ندای امروز )، بابک محمودی ( زنگوله ) ، آیدا رنگی ( بلاگ نویس ) ، لوا زند ( بلوط) ، رضا سیدی پور ( فیدوس )، صادق جم ( بلاگ نوشت ) و نویسندگان وبلاگ های بامدادی ، افیون ، نون وا ، گیلاس خانومی ، گیله مرد و وبلاگ یک طراح وب درآن شرکت کرده و نظریات خود را درباره نقش وبلاگ ها در حوادث پس از انتخابات یسبت و دوم خرداد به اشتراک گذاشتند .
face off ویژه : هشتمین سالروز تولد وبلاگستان فارسی با موضوع بررسی نقش بلاگستان فارسی در حوادث پس از انتخابات 22 خرداد
پی نوشت : راستی ! سالروز تولد وبلاگ فارسی هم بر همه مبارک ، چه وبلاگ نویس و چه وبلاگ خوان

" قضیه شکل اول ، شکل دوم " / نخستین ساخته عباس کیارستمی

نخستین فیلم عباس کیارستمی در سال 1358و یک سال پس از انقلاب بهمن 57 با عنوان " قضیه شکل اول ، شکل دوم " ساخته شد . معلم دبیرستان از هفت دانش آموز آخر کلاس می خواهد دانش آموز خاطی کلاس که با ضرب گرفتن با مداد بر روی میز باعث اخلال در نظم کلاس شده را معرفی کنند و در غیر این صورت هفت نفرشان یک هفته از کلاس اخراج می شوند. هر هفت دانش آموز از کلاس بیرون می روند و سه روز بعد یکی از آنها به کلاس برگشته و دانش آموز خاطی را معرفی می کند . در ادامه فیلم کیارستمی با شخصیت های زیادی مصاحبه می کند و نظر آنها را درمورد عمل دانش آموز در لو دادن رفیق خطاکارش خواستار می شود . از جمله این شخصیت ها می توان به نورالدین کیانوری (که چندی بعد مجبور به اعتراف در تلویزیون می شود ) ،صادق قطب زاده ( که بعدها به اعدام می شود )، خلخالی ( حاکم شرع دادگاه های انقلاب و مسئول اعدام های اول انقلاب )، دکتر عبدالکریم لاهیجی ، متین دفتری ، نادر ابراهیمی ، دکتر شکوهی (وزیر آموزش و پرورش وقت ) ، گلزاده غفوری ، ابراهیم یزدی ، کمال خرازی وچند شخصیت هنری ، ادبی ، سیاسی و مذهبی دیگر بودند .
سی سال از ساخت این فیلم می گذرد و همانطور که گفته شد خیلی از شخصیت های انقلابی آن زمان سرنوشتی پیدا کردند که شاید اصلا و در آن شرایط احتمال آن را هم نمی دادند ، و درست همین عامل فیلم را در شرایط فعلی جذاب تر می کند .
فیلم " قضیه شکل اول ، شکل دوم " را از اینجا دانلود کنید .

۱۵ شهریور ۱۳۸۸

قاچاق کالا در دو نما

- " گولاله " هم مانند دیگر دختران روستای " درماناوی" سردشت کردستان مجبور بود برای گذران زندگی از مرزِ مین گذاری شده و خطرناک کردستان عبور کند و با هزار زحمت چند قلم کالای خارجی را بار قاطر به اینطرف مرز بیاورد تا با فروش آنها ادر بازارچه های مرزی مرار معاش کند. " گولاله سلیمی " و شش تن دیگر از کسبه روستاهای مرزی سردشت چند روز پیش در یورش نیروی انتظامی به این روستاها به بهانه مبارزه با قاچاق کالا کشته شدند.
- بار اول اگر کار بلد نباشی حتما گرفتار می شوی . هیچ هم که نباشد مجبوری کل بار و اساس را جلو پاسگاه دیلم خالی کنی و بالاخره هم بهانه ای پیدا می شود تا همه بار یا قسمتی از آن توقیف شود .ولی معمولا لنج دارانی که بار را از دبی می آورند به خرده پاها راه و چاه را نشان می دهند . نرخ تقریبا مشخص است ، سواری حدود پنج هزار تومان و وانت پیکان ده هزار، وانت نیسان پانزده و خاور بسته با اندازه و حجم بار شاید به صد هزار تومان هم برسد . قضیه لنج هایی که اصل بار را از دبی می آورند و در اسکله های مخفی تخلیه می کنند جداست و حسابشان میلیونی است . خوبی کار این است که دیگر دلهره عبور از این گلوگاه ( پاسگاه بندر دیلم ) را نداری . و نه نیازی به تیر اندازی وجود دارد و نه کشت و کشتاری صورت می گیرد .
شاید به همین خاطر باشد که فرماندهی نیروی انتظامی دیلم و گناوه به سادگی نصیب کسی نمی شود و مدام بین نیروی انتظامی و دادگستری و آن دیگر ارگانها ! بر سر این غنیمت باد آورده بگو مگو و درگیری است . و معمولا بزرگان این ارگانها چند سالی را اگر در این منطقه خدمت ! کنند بارشان را برای تا آخر عمر بسته اند .



۱۴ شهریور ۱۳۸۸

هنگامه شهیدی


روزهای زیادی مانده بود به انتخابات ، اما آمدن میر حسین قطعی شد و کروبی هم که از خیلی وقت پیش وارد گود شده بود . آمده بود روی فیس بوک ، پرسیدم نظرتون چیه در مورد کاندیداهای اصلاح طلب ؟ گفت حالا نمیشه نظر داد ، نیمه دوم فروردین و اردیبهشت برای درک اوضاع و احوال کاندیداها زمان مناسبتریه ؟ گفتم حالا نظر شخصی خودتون چیه ؟ گفت بذار یه کم زمان بگذره !
گرماگرم تبلیغات بود و سر همه شلوغ ، از معدود زمان هایی بود که زمان ارزش واقعی خودش را نشان داده بود ، روز به فعالیت تبلیغاتی می گذشت و شب به دنبال کردن اخبار و بیشتر کَل کَل کردن در فیس بوک به بهانه های مختلف . او هم که شب و روز در اینجا و آنجا به تیلیغ برای مهدی کروبی مشغول بود ؟ روی فیس بوک برایش نوشتم که اینجا کسی برای تبلیغات نمی آید! چه کنیم ؟ وقت نداری یه سر هم به اینجا بزنی ؟ گفت که فاصله خیلی زیاده و باید با ستاد مرکزی هماهنگ کنید ؟ که نشد ، نه هماهنگی شد و نه هم او آمد .
محمد مصطفایی امروز برای پیگیری پرونده هنگامه شهیدی به خانه مهدی کروبی رفت و از وضعیت نامشخص او و وضع خطرناک جسمی هنگامه گفت ، کروبی گوش داد و سر تکان داد و آه می کشید و ... +
مصطفایی وکیل هنگامه شهیدی ، روزنامه نگار و عضو ستاد مرکزی مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی است ، اما می گوید که هنوز نتوانسته است درخواست وکالت را به امضاء موکلش برساند .مصطفایی به شدت نگران وضع نامساعد جسمی و روحی هنگامه شهیدی است .
بیش از هفتاد روز حبس و تنها یکبار و برای چند دقیقه ملاقات با مادر و چند تماس کوتاه تلفنی با خانواده !و مادر که هر روز دم در زندان اوین است و هر روز جواب های سر بالا و پرت می شنود و هر روز هم همانجا دم در زندان اوین است .
راستی ، جرم هنگامه شهیدی مگر چیست ؟ که اینچنین عقوبتی را به همراه دارد که حتی برای محاکمه به تلویزیون هم آورده نمی شود تا مادرش لااقل دل به این دیدن دلخراش خوش کند ؟

۱۳ شهریور ۱۳۸۸

یک خبر و چند ای کاش و کمی حسرت

مثلا همین خبر! با هم بخوانیم : دادگاهی در جده یک کارگرهندی را که برای چندمین بار دست به خودکشی زده بود، به دو ماه زندان و تحمل 50 ضربه شلاق محکوم کرد.به گزارش روزنامه "عربین گازت"، این حکم قطعی است و امکان تقاضای تجدید نظر علیه آن وجود ندارد.گفتنی است دادگستری عربستان بر اساس قوانین اسلامی ( شریعه ) استوار است .
بعضی مواقع تکلیف مشخص نیست ، که بنشینیم و زار زار گریه کنیم یا قاه قاه بخندیم ! از طرف دیگر خیلی از مواقع ازفقر نبوغ و استعداد در زمینه مثلا کاریکاتور و یا ظنز از دستِ ... از دست کی ؟! ... نمی دانم ... فقط می دانم که اعصابم بهم می ریزد... فایده ای هم که ندارد، فقط اعصاب خورد می شود و دیگر هیچ ...
مثلا همین جریان نامه نوشتن ابطحی و افطار با خانواده و یا شکوه نامه سعید حجاریان از ملت که چرا شما فکر می کنید جای من بد است ، خبرگزاری فارس شاهد است که ماشین مهربان لباسشویی زندان که مثل یک فرشته می ماند لباس های مرا می شوید و من میوه می خورم و میوه خوب است و میوه فیبر دارد و پزشک خوب است و پزشک نبض مرا می گیرد و فشار خون مرا هم می گیرد و جزاهم الله خیر الجزاء...
و اینکه آخر کار می ماند اینکه ای کاش منهم نیمچه استعدادی داشتم و دستی در طراحی یا طنازی ... حسرت به دل ماندیم آخر عمری ؟!

کمی هم ایرج میرزا + شجریان

اگر کمی هم اهل شعرخواندن هستید دیوان کامل اشعار ایرج میرزا (بدون سانسور ) را از از اینجا دانلود کنید ، پرینت بگیرید و بخوانید .
فایل pdf دیوان اشعار ایرج میرزا
پی نوشت : با صدای محمد رضا شجریان و شعری از فریدون مشیری ، تصنیف زبان آتش (تفنگت را زمین بگذار) را از اینجا دریافت کنید .

بخندیم یا گریه کنیم ؟ / ویدئوی مزاح هیات رئیسه مجلس درباره انتخابات وتقلب و کهریزک و ...



بقول خوانندگان سایت تابناک حالا ما به این گفتگوی خودمانی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی بخندیم یا گریه کنیم ؟
شرح ویدئو : مزاح اعضاء هیات رئیسه مجلس در زمان رای گیری کابینه دولت احمدی نژاد درباره تقلب در انتخابات و مسئله کهریزک و غیره که به علت باز بودن میکروفون آنها مستقیم از تلویزیون ایران پخش شد .